فروغی از دانش امام هادی (علیه السلام)
فروغی از دانش امام هادی (علیه السلام)
«سمانه مغربیه»، مادر عارفش، خوشحال و خندان و پدر بزرگوارش«جوادالائمه(ع») بر این نعمتبزرگ شکر گزار و شادان است. اوامام «علیالنقی» است که باید در سن هشتسالگی، پس از پدر،سکاندار کشتی نجات انسانها از گردابهای گمراهی گردد و امت رابه ساحل عدالت و پاکی رهنمون شود. سرفصلهای زندگی و درخششخورشیدگونش در روزنه بیان و قلم نمیگنجد; زیرا امام ظهور اسماعظم الهی و تجلی شکوهمند و تام تمامی اسمای الهی است; امامیتوان از راه آثار و برکات پرتوی از آفاق وجودی و گسترهروحیاش را دریافت. این نوشتار به بخشی از جلوههای امامهادی(ع) میپردازد.
یکی از آثار ماندگار وارزشمند امامهادی(ع) زیارت جامعه است کهخود متقنترین متن شناخت امامت راستین است. صحت صدور و ارزشسندی آن چنان است که مرحوم مجلسی مینویسد:
«انما بسطت الکلام فیشرح تلک الزیاره قلیلا و ان لم استوف حقهاحذرا من الاطاله لانها اصحالزیارات سندا و اعمها موردا و افصحهالفظا و ابلغها معنی و اعلاها شانا» اینکه درباره زیارت جامعهسخن اندکی به درازا کشید اگرچه حق آن را نیز ادا نکردمبدین خاطر است که این زیارت صحیحترین آنهااز جهتسند وفراگیرترین آنها نسبتبه ائمهعلیهم السلام است و در مقایسه بادیگر زیارتها از فصاحت و بلاغت و منزلتبیشتری برخوردار است.
این زیارت را مرحوم صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه» و شیخطوسی درکتاب تهذیب الاحکام از موسی بن عبدالله نخعی چنین نقلمیکند: از امام علیالنقی(ع) خواستم مرا زیارتی با بلاغت و کاملتعلیم دهد که به وسیله آن بتوانم هریک از ائمه را زیارت کنم.
حضرت فرمود: چون به درگاه رسیدی در حالی که غسل کردهای بایستو شهادتین را بگو و چون داخل شدی و قبر را دیدی توقف کن وسیمرتبه الله اکبر بگو. سپس اندکی راه برو با گامهای کوتاه وبا آرامش و وقار; دوباره بایست و سی مرتبه الله اکبر بگو. پسبه قبرمطهر نزدیک شود و چهل مرتبه تکبیربگو. اهمیت این زیارترا هنگامی میتوان دریافت که بدانیم در آن زمان عدهای از«غلات» معصومانعلیهم السلام را تا حد خدایی بالابرده، گروهی راتحت پرچم ضلالتخویش گرد آورده بودند. امام(ع) با سخنان خودمرز افراط و تفریط را مشخص کرد و دوستداران واقعی خویش را ازانحراف و تمایل به سوی افکار و آرای باطل دور داشت. نام چندتناز غلوکنندگان چنین است:
از نامه بعضی از اصحاب امام(ع) به وی و جواب حضرت، میتوان بهعقاید این گروه دستیافت. در آن نامه آمده است:
«ان علی ابن حسکه یدعی انه من اولیائک و انک انت الاول القدیمو انه بابک و نبیک امرته ان یدعو الی ذالک ...» علی بن حسکهمعتقد است تو خدایی و او پیامبری است که از جانب شما ماموریتیافته مردم را به آن دعوت کند. او بسیاری را به سوی خود جذبکرده است. اگر منت نهی و جوابی را در این باره مرقوم داریآنان را از هلاکت نجات دادهای.
امام در پاسخ نوشت: ابن حسکه دروغ گفته است. لعنتخدا براوباد من او را در شمار دوستان خود نمیدانم....
سوگند به خدا، خداوند محمد(ص) و پیامبران پیش از او را جز بهآیین یکتاپرستی و نماز و زکات و حج و ولایت نفرستاده است.
محمد(ص) تنها به خدای یکتای بیشریک دعوت کرده است و ماجانشینان او نیز بندگان خداییم و به او شرک نمیورزیم; در صورتاطاعت از خدا مورد رحمت او قرار گرفته، چنانچه از فرمانشسرپیچی کنیم عقوبت و عذاب خواهیم شد. ما حجتی برخداوند نداریمو خدا برما و تمامی مخلوقاتش حجت دارد. من از کسی که اینسخنان را به زبان آورد بیزاری جسته، به خدا پناه میبرم. شمانیز از آنان دوری کنید. و آنان را در تنگنا قرار دهید. چنانچهبه یکی از این افراد دسترسی پیدا کردید، سرش را با سنگبشکنید. بدین جهت امام(ع) در آداب خواندن زیارت مزبور فرمود:
صدمرتبه تکبیر بگوید. مرحوم مجلسی در حکمت آن میگوید: ایندستور شاید بدین جهت است که از غلو و زیاده روی در بارهائمهعلیهم السلام جلوگیری کند. در متن خود زیارت نیز آمده است:
«اشهد ان لااله الاالله، وحده لاشریک له، کما شهدالله لنفسه...
و اشهدان محمدا عبده المنتجب و رسوله المرتضی.» در فرازیدیگر میفرماید:
«السلام علی الدعاه الیالله و الادلاء علی مرضاهاللهوالمستقرین فی امرالله و التامین فی محبه الله و المخلصین فیتوحیدالله.» سلام بر ائمه که دعوت کنندگان به سوی خدا وراهنمایان برخشنودی خدایند. همانها که ثاتب قدمان در اجرایفرمان الهی و کامل در عشق ومحبتخدا و صاحبان مقام اخلاص درتوحید خداوندند. در این زیارت اوج معنوی و جامعیت ائمهعلیهمالسلام در ابعاد مختلف، با بلاغت اعجاب انگیز که هر سخن شناس وآشنای با ادبیات عرب آن را در مییابد، این امر خود میتواندبیانگر صدور این جملات از سوی امام معصوم(ع) باشد بیان شدهاست. در این زیارت در باره فضایل و خصوصیات اخلاقی و اجتماعیامامان معصومعلیهم السلام میخوانیم:
«کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوی، و فعلکم الخیر،وعادتکم الاحسان، و سجیتکم الکرم، و شانکم الحق و الصدق والرفقو قولکم حکم و حتم، و راءیکم علم و حلم و حزم.» سخن شما نوربخش دلها و فرمان شما هدایت است. سفارش شما تقوا و کار شماخیر و نیکی است. عادت شما نیکی و فطرت شما کرم و بخشش است.
حالت و منزلتشما حق و راستی و مدارا و محبت است و سخن شمادستور لازم الاجراست; و اندیشه شما دانش و بردباری و عاقبتاندیشی است.
این زیارت امامت را رمز و راز فلسفه سیاسی اسلام میداند; دولتحق و پاینده اهلبیتعلیهم السلام را فرا روی انسانها قرار میدهدو به همه مومنان یاد آوری میکند که حق مسلم و حکومت عدل الهیاز آن اهلبیت عصمت و طهارت است. «ودعائم الاخیار و ساسهالعباد و ارکان البلاد;» ائمهعلیهم السلام آقای نیکان وتکیهگاه آنها و خلفای الهی و تدبیرکنندگان امور بندگان وستونهای محکم شهرهایند. مرحوم مجلسی میفرماید:
«وساسهالعباد» جمع «السائس ای ملوک العباد و خلفاء اللهعلیهم» ساسه جمع «سائس» به معنای پادشاه بندگان و خلفایالهی برآنان است.
این زیارت به شیعیان میآموزد که آمادگی خویش را حفظ کنید تاآن زمان که دولت اهلبیتعلیهم السلام بر قرار شود: «و نصرتیلکم معده حتی یحیی الله تعالی دینه بکم و یردکم فیایامه ویظهرکم لعدله و یمکنکم فی ارضه» سرانجام حدیثبرائت و ولایترا به عنوان شعاری جاوید، مطرح میکند تا شیعیان آن را درامتداد حرکت تاریخی خویش همراه داشته باشند و بتوانند اصالتمکتبی و دینی خویش را در طرد التقاط، نامردمیها و باطلگرایانحفظ کنند:
«فمعکم معکم لامع غیرکم»; همگام با شما بوده و خواهم بود. نهبا دشمنان شما. زیباییهای این زیارت بسیار است و ساحلش دوردستمینماید. بضاعت و مجال اندک ما را از پیشروی فزونتر در اینعرصه باز میدارد. پس ناگزیربه همین مقدار بسنده میکنیم.
هرگاه فقه شیعه در مجامع علمی و جهانی مجال طرح یافته،جلوههایی به یاد ماندنی و زیبا پدید آورده است. این برخاستهاز همان منطق مستحکم و استدلالهای عمیق مبتنی بر وحی است که ازرسول گرامی اسلام به اهلبیت عصمت و طهارتعلیهم السلام رسید. درزمان معاصر نیز دیدیم که مفتی مصر «شیخ شلتوت» پس از مقایسهفقه مذاهب چهارگانه با فقه جعفری چنین گفت: «وانی لا انسیحینماکنت اشتغل بتدریس فقه المذاهب الاسلامیه و حینما کنت تجولالاراء فی ذهنی کانت آراء علماء الشیعه فقط تجلب نظری و ربماکنت ارجح نظرهم لما فیه من قوه الاستدلال و المنطق الصحیح.»
فراموش نمیکنم هنگامیکه به تدریس فقه مذاهب اسلامی اشتغالداشتم، در این میان فقط آرای علمای شیعه نظرم را جلب میکرد وچه بسا نظر آنان را به خاطر اینکه از استدلال قوی و منطق صحیحبرخوردار بود، ترجیح میدادم.
این منطق در گفتار فقهی حضرت هادی(ع) بسیار به چشم میخورد;برای مثال زمانی فردی مسیحی با زنی مسلمان زنا کرد و حریم عفتاسلامی را خدشهدر ساخت. او را نزد متوکل آوردند. یحیی ابن اکثمگفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده، در نتیجهحدی بر او جاری نمیشود. برخی از فقها گفتند: میبایستسه باربر او حد جاری شود. دستهای دیگر از فقها بگونهای دیگر فتوادادند. متوکل ناچار با امامهادی(ع) مساله را در میان نهاد.
امام پاسخ داد: باید آنقدر شلاق بخورد تا بمیرد.
یحیی ابن اکثم و دیگر فقها اعتراض کردند و خواستار ارائه مدرکشدند. متوکل از امام(ع) مدرک طلبید. حضرت در جواب آیه 84 و 85سوره غافر را یادآور شد: «چون شدت قدرت و قهرما را دیدند،گفتند: ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی که شریکخدا گرفتیم کافر شدیم; اما ایمانشان، پس از دیدن مرگ و مشاهدهعذاب ما، بر آنها سودی نبخشید. سنتخدا در میان بندگان چنینحکمفرما بوده است: و آنجا کافران زیانکار شدهاند.
امام با این آیه یادآوری کرد: چنان که ایمان مشرکان پس ازنزول عذاب سودمند نیست، اسلام این مسیحی نیز حد الهی را از اوساقط نمیکند. متوکل پاسخ امام(ع) را پسندید و دستور داد آن رااجرا کنند.
درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادی(ع) آن هنگام که در سال212 هجری خورشید وجودش تجلی کرد و آن زمان که با عزمی آهنین ورنج غربت و تبعید را برگزید و پس از 33 سال دورانشکوهنمد امامت، در سال 254 هجری به شهادت رسید.
منبع:ماهنامه کوثر
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}